.
به تعبیری تاریخ شفاهی تاریخ اورژانسی و 115هی است. یعنی من و شما که الآن داریم صحبت میکنیم، به گردش دقیقهها کسانی به مثابه صفحاتی از این کتاب کنده میشوند و باد آنها را میبَرد و تجربیات باارزششان نیز نابود میشود.
ما معلمان به مثابه گنجینه هایی از انباشت تجربیات سی ساله نقشی بی نظیر در ثبت وماندگاری تاریخ شفاهی داریم. داشتهها و دیدهها و شنیدهها و تجربیاتمان را کنسرو کنیم و برای بعدیها بگذاریم، به مثابه یک پایاننامه و رساله.
چه کسی بهتر از خودمان می تواند تجربهی سی سالهی ما را ثبت کند. از نتایج این عمل حفظ و صیانت از هویت است؛ از هویت فردی گرفته تا هویت ملی .
بخصوص اینکه الآن ما داریم شرایط گذار و شتابانی را سپری میکنیم و برای جلوگیری از شکاف نسلی نیاز داریم که ارتباطات نسلی راشکل بدهیم.
نیاز داریم که داشتههای پدربزرگها و مادربزرگها هم ثبت و ضبط شود. بی شک کمک معلمان در این زمینه تحولی بزرگ را رقم خواهد زد. در بعضی مدارس دنیا این مساله جدی گرفته شده است و دانش آموزان به عنوان یک کار درسی موظف هستند خاطرات شفاهی معمرین و بزرگترهای فامیل را جمعآوری کنند. به واسطه این آموزشها و سرمایهگذاریها «حافظه تاریخیمان» حفظ و حراست میشود.
دانش آموزان خاطرات شفاهی معمرین و بزرگترهای فامیل را جمعآوری کنند
داشتههای پدربزرگها و مادربزرگها هم ثبت و ضبط شود
معلمان خود یک منبع تایخ شفاهی هستند-- تاریخ شفاهی معلمان