شعری که شهید رضا غلامی زاده در روز وداع برای مادر خواند

این شهید 18 ساله بعد از فعالیتهای گوناگون سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی در ریوش ، به اتفاق اهالی روستا به کاشمر آمده و بعد از شرکت در راهپیمایی بر علیه طاغوت، سوار بر ماشین سنگین (ده تن ) از فلکه شهربانی عازم کوهسرخ می شوند.دژخیمان پهلوی این جوان رعنا و رشید را که روی تاج ماشین نشسته بود مورد اصابت گلوله قرار داده

دریافت صوت با کیفیت

دریافت عکس. لطفا صلوات بفرستید
حجم: 228 کیلوبایت

و همانجا بر اثر اصابت گلوله به سر ، در روی دستان پدر به فیض شهادت نائل می شود.لازم به یاد آوری که این شهید بزرگوار قبل از عزیمت به کاشمر برای راهپیمیایی بین ایشان و  مادر چنین گفت وگویی صورت میگیرد : رضا حال و هوای دیگری داشت و می دانست شهیدمیشود.  از شوق ملحق شدن به معشوق و شهادت در راه خداوند، بالا پرید وبا گرفتن تنه های درخت که در سقف بعنوان تیرک بکار رفته بود،

چنین گفت : میرودبه میدان اکبرت ،مادرا خداحافظ    این بود وداع آخرین ،مادرا خداحافظ

 و بعد از ظهر همانروز پیکر مطهر رضا را آوردند.

باید یادآوری کنیم نوحه پر شور میرودبه میدان اکبرت مادرا خداحافظ    این بود وداع آخرین مادرا خداحافظ مداح اهل بیت حاج آقا روحانی به مناسبت شهادت این شهید بزرگوار خوانده شده و شهادت این بزرگوار جوش و خروش خاصی در شهر و روستاهای ترشیز به پا کرده است.

همچنین شهید حاج محمدترابی در مراسم تشییع جنازه شهید غلامی زاده که پیکر این شهید را تیر باران کردند( روزتشییع پیکر مطهر رضا غلامی  )به شهادت رسیده است .